مهارت‌های ارتباطی، نیاز امروز و هرروز انسان‌ها

حامد جنتی، مدرس مهارت‌های ارتباطی و معاون آموزش و پژوهش دپارتمان تعلیم و تربیت دانشگاه بین المللی نورث وست

مهارت‌های ارتباطی، نیاز امروز و هرروز انسان‌ها

حامد جنتی، مدرس مهارت‌های ارتباطی و معاون آموزش و پژوهش دپارتمان تعلیم و تربیت دانشگاه بین المللی نورث وست

مهارت‌های ارتباطی، نیاز امروز و هرروز انسان‌ها

من به مردم یاد می‌دهم چگونه با دیگران ارتباط موثر برقرار کنند تا بتوانند بالاترین جذب را داشته باشند. مهارت‎‌های ارتباطی شاه کلید موفقیت در ارتباطات بین فردی است.

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حامد_جنتی» ثبت شده است

۱۹
تیر

رفتار به مجموعه کنش ها و واکنش های  قابل مشاهده یک فرد ، در موقعیت ها و شرایط  متفاوت گفته می شود.  شناخت تیپ رفتاری افراد به ما کمک می کند تعاملاتمان را با دیگران مدیریت کنیم و به انتظاراتمان از یک رابطه جامه عمل بپوشانیم . در مقاله قبل توضیحاتی در مورد تیپ رفتاری I ، نقاط ضعف و نقاط قوت  آن ارائه دادیم. در این مقاله قصد داریم به بررسی یکی از تیپ های چهارگانه رفتاری بپردازیم .  آنچه در این مقاله و مقاله های بعد می خوانید را با رفتار خود یا اطرافیانتان تطبیق دهید تا بتوانید خود و دیگران را بهتر بشناسید. در این یادداشت ، تیپ رفتاری سبز یا S که مخفف کلمه Steadiness  به معنی "ثبات" می باشد را مورد بررسی دقیق تر قرار می دهیم . یکی از دلایل تعیین رنگ برای هر تیپ رفتاری ، نشان دادن خلق و خوی فرد با استفاده از رنگ و مفهومی که رنگ در ذهن انسان پدید می آورد می باشد. وقتی به رنگ سبز و ارتباط آن با خلق و خوی یک فرد فکر می کنید چه چیزی به ذهنتان می رسد؟

تیپ رفتاری سبز یا S   در مورد افرادی صحبت می کند که به دنبال ثبات در زندگی و کار هستند ، و دوست دارند زندگی بدون هیجان و با ثبات ، بدون اتفاقات ناگهانی داشته باشند . تیپ S   درونگراست . بیشتر گوش می کند و کمتر صحبت می کند . برونگرایی آنها بر احساس گرایی ، کیفیت و نحوه ارتباط با  دیگران متمرکز است . آنها عاشق کمک به دیگران و التیام دردهای دیگران می باشند . تیپ رفتاری S احساسی و صمیمی است . در عین حال S  ها هیجان زیادی از خود بروز نمی دهند. سعی می کنند با کمک به دیگران،گوش دادن حرفهایشان، ابراز دلسوزی و دلجویی از دیگران به آنها کمک کنند . اغلب دوست دارند حال همه خوب باشد و به دنبال خودنمایی نیستند.  تیپ S اگر کاری را انجام می دهد به دنبال حس خوب است. اگر بازی می کند قصد برنده شدن و رقابت ندارد و مفهوم بازی برای او "حس خوب و در کنار دیگرانی که می شناسد، شاد بودن است " نه نتیجه .  تیپ S خودش را از محیط ضعیف تر حس می کند. به همین دلیل مستعد بیماری عدم اعتماد بنفس است .  عدم اعتماد بنفس S ها به این صورت است که به دنبال تخصص و قدرت حرکت نمی کنند زیرا نیازی به داشتن آن نمی بینند و خود را واقع بینانه می سنجند و به خود می گویند که در فلان زمینه ضعف دارم و نمی توانم کاری انجام دهم و به ندرت به سوی کسب تخصصی خاص که موجب رقابت بین متخصصین هم رشته شود حرکت می کنند . اگر تخصصی خاص را کسب کنند با اعتماد به نفس پایین و فروتنی بیش از حد ، خود را متخصص معرفی نمی کنند. S ها  در ارتباط پیش قدم نمی شوند و با دیگران مقابله نمی کنند .   مردم گرا و درون گرا هستند. غیر صریح هستند و با گارد باز برخورد می کنند . گارد باز به این معنی است که به سرعت با شما موافقت می کنند تا شما حس خوبی داشته باشید. کارهای خیر را بدون سرو صدا انجام می دهند تا مورد تعریف و تمجید دیگران قرار نگیرند و از دیده شدن دوری می کنند.

سبز ها یا S ها با این کلمات  تعریف می شوند : ثبات ، حامی ، علاقمند به آرامش ، صمیمی ، علاقمند به روال روزانه (روتین) ، با محبت ، با گذشت . نماد آنها کمک به دیگران است . ویژگی اصلی آنها با ثبات بودن است. آنها بیشتر برای دیگران کار می کنند تا به نفع خودشان . برای کمک به دیگران و خوب کردن حال کسانیکه حتی آنها را اصلا نمی شناسند دغدغه دارند . به راحتی می توانند وقت و سرمایه خود را به کسی اختصاص دهند که او را برای اولین بار دیده اند. از هر فرصتی برای یاری رساندن و کمک کردن استفاده می کنند.

هر تیپ رفتاری نقاط قوت و ضعف متفاوتی دارد . می خواهیم به نقاط قوت تیپ  S نگاهی بیاندازیم . سبزها همه چیز را آسان می گیرند. به راحتی آشفته نمی شوند. احساساتی، قابل اعتماد ، وفادار ، صبور ، همدل ، خوش قلب ، علاقمند به احترام به قوانین و عرف های جامعه ، خالص و بی ادعا هستند . ملاحظه کار و محتاط هستند و همه جوانب را بررسی می کنند . فرزندانی که تیپ سبز دارند کارهای خطرناکی مثل بازی با آتش یا پرش  از ارتفاع انجام نمی دهند. با سیاست و خوش فکر هستند و توانایی این را دارند که همه چیز را از نگاه دیگران ببینند.

از نقاط ضعف تیپ S یا سبز ها می توان به این نکته اشاره کرد که در برابر تغییر مقاوم هستند . چه تغییر مثبت و چه تغییر منفی . برای پذیرش هر نوع تغییری به شرایط به مدت زمان زیادی احتیاج دارند . در آنها نوعی بی میلی به همه چیز دیده می شود . به انتقاد حساس هستند و معمولا انتقاد را نمی پسندند. در تعیین اولویت ها ضعیف هستند . همیشه از نبود امنیت یا از دست رفتن آن می ترسند.

اگر در مکانی یا در هنگام ارتباط با کسی احساس امنیت نکنند ، اصلا به حرفش گوش نمی دهند. بی حوصله و عصبی می شوند . برای ارتباط مناسب با آنها در شروع مکالمه به آنها احساس امنیت و آرامش بدهید . افراد سبز معمولا تودار هستند و بازخورد نمی دهند.

وقتی تیپ سبز با تلفن صحبت می کند سرعتی یکنواخت را می شنوید و معمولا آرام و صمیمی صحبت می کنند . سعی می کند در صحبت با ادب و احترام برخورد کند . بیشتر سوال می کند و کمتر حرف می زند . ارتباط کلامی کمی دارد و کمتر نظرات خودش را بیان می کند.

تن صدای آنها هنگام حرف زدن ، ثابت به همراه ارائه گرم و صمیمی ، قدرت کم ، صدای پایین و صحبت کند و آرام می باشد.

وقتی با سبز ها صحبت می کنید با سرعت یکنواخت صحبت کنید . سوال بپرسید و کاملا به جوابشان گوش کنید . آنها را به رسمیت بشناسید و به عنوان یک فرد یا شخص به آنها احترام بگذارید . از ایده هایشان حمایت کنید. به آنها ضمانت و امنیت را القاء کنید .

تیپ رفتاری  S مستعد مظلوم واقع شدن است. قدرت نه گفتن ندارد . دلسوزی بیش از حد دارد . تیپ های I  و D ممکن است از آنها سوء استفاده کنند. سبزها باید قدرت نه گفتن را در خود تقویت کنند و در هنگام دلسوزی، اولویت را لحاظ کنند. در مقاله بعد در مورد تیپ رفتاری C یا آبی ها مطالبی را ارائه خواهیم کرد.

کتاب های سه گانه رفتارشناسی دیسک

دوره آفلاین رفتارشناسی

۱۰
بهمن

رفتار به مجموعه کنش ها و واکنش های  قابل مشاهده یک فرد در موقعیت ها و شرایط  متفاوت گفته می شود.  . رفتارشناسی با رویکرد کسب و کار از دهه ها قبل در کشورها و مجامع پیشرفته مورد توجه قرار گرفته است. امروزه  اینکه رفتار کارمندان ، مشتریان و حتی مدیران مجموعه را بشناسیم و تعامل با آنها را مدیریت کنیم بیشتر از هر زمان دیگری برای رشد و تعالی یک کسب و کار نیازی حیاتی محسوب می شود. یکی از مباحث تاثیرگذار در بازاریابی، ایجاد پرسونای مشتری است. پرسونا یک تصویر کلی از هر مشتری یا مشتریان ایده آل برای هر کسب و کار ایجاد می کند. در واقع هنگام مراجعه مشتری به کسب و کار، تیم بازاریابی و فروش تلاش می کند اطلاعاتی را از مشتری دریافت و ثبت کنند. به عنوان نمونه می توان از اطلاعاتی همچون نام ، نام خانوادگی ، شغل ، تحصیلات ، علایق ، ویژگی های شخصیتی و... نام برد. تیم بازاریابی و فروش از پرسونا برای رساندن پیام تبلیغاتی ، محصول و خدمات خود برای مشتری هدف استفاده می کنند. اگر شما بدانید مشتری شما در چه سطحی از تحصیلات ، اخلاق و جایگاه اجتماعی می باشد ، پیام تبلیغاتی خود را به سهولت بیشتری طراحی می کنید تا به مشتری هدف دست پیدا کنید. ممکن است لازم باشد برای یک محصول یا خدمات چند پیام تبلیغاتی طراحی کنید تا به چند نوع مشتری برسد زیرا هر کسی با توجه به ادبیات و علایق خود محصول یا خدمات مورد نیاز را انتخاب می کند. به عنوان نمونه فردی که کارمند یک اداره دولتی است دغدغه های متفاوتی با فردی که در شرکتی خصوصی کار می کند دارد. فردی که تحصیلات دانشگاهی دارد با فردی که این تحصیلات را ندارد به دنبال محصولات و خدمات متفاوتی هستند. محصول و خدماتی که یک راننده دغدغه تهیه آنها را دارد با یک فروشنده متفاوت است. پس ایجاد پرسونا علاوه بر کمک به طراحی پیام تبلیغاتی، به نحوه ارائه محصولproduct presentation)) نیز کمک بسزایی می کند. اما به عقیده من مبحثی که جای آن در پرسونا خالی است " رفتارشناسی مشتری " است. اینکه بدانیم مشتری ما از چه تیپ رفتاری برخوردار است به ما کمک می کند که نحوه برخورد ما با مشتری به نحو سودمندی تغییر کند.

ایجاد دانش رفتارشناسی به شکل مدرن و تکامل یافته امروزی ، پیشینه کسب و کاری دارد. رفتار شناسی با شخصیت شناسی متفاوت است و اغلب این دو مقوله باهم اشتباه گرفته می شود و بجای یکدیگر بکار برده می شود. تیپ شخصیتی به خصوصیات روان شناختی فرد اشاره دارد که تقریبا ثابت هستند. اما سبک رفتاری به مجموعه عکس العمل های یک فرد در محیط اطرافش که بصورت مداوم و متناسب از او دیده می شود اشاره دارد. رفتارشناسی و روان شناسی دو تفاوت اساسی دارند. اول اینکه رویکرد روانشناسان، شخصیت افراد می باشد که درونی و بسیار پیچیده است. اما رفتارشناسان به رفتار که لایه بیرونی و قابل مشاهده هر فرد محسوب می شود توجه دارند. تفاوت دوم در مدت زمان تاثیرگذاری روانشناسی و رفتاشناسی است. روانشناسان برای ایجاد تغییر در شخصیت افراد به 5 الی 7 سال زمان نیاز دارند. اما رفتارشناسان می توانند با ارائه مشاوره صحیح در کمتر از 6 ماه تیپ رفتاری فرد را تحت تاثیرات مثبت قرار دهند.   مبحثی که در مدیریت رفتارها در کسب و کارها ، خانواده و اجتماع به ما کمک می کند آشنایی با "رفتارشناسی بر مبنای مدل جهانی دیسک" می باشد. رفتارشناسی بر مبنای مدل دیسک یکی از مهمترین "مهارت های نرم" یا "مهارت های بین فردی" به شمار می رود. از مهارت های نرم به عنوان مکمل برای "مهارت های سخت" یاد می شود. همه افراد جامعه بخصوص در کشورهای کمتر توسعه یافته یا درحال توسعه بیشتر به سراغ یادگیری مهارت های سخت می روند. مهارت های سخت را می توان به عنوان مهارت های فنی یا علمی دانست. مثلا تحصیل در یک رشته دانشگاهی و یا گذراندن تحصیلات آکادمیک ، یک مهارت سخت محسوب می شود. یادگیری مکانیکی یا طراحی روی چوب یا نجاری یا فراگیری یک زبان خارجی همه مهارت های سخت هستند. اما بعضی از انواع مهارت های نرم یا مهارت های مکمل عبارتند از برندسازی شخصی ، تفکرخلاق و خلاقیت ، تفکر انتقادی ، تفکر استراتژیک ، مهارت حل مسئله و تصمیم گیری ، رفتارشناسی ، هوش نگرشی و ... . اثربخشی و کارایی مهارت های سخت زمانی به بالاترین سطح خود می رسد که فرد مهارت های نرم را در کنار آن بکار ببرد. یادگیری مهارت های سخت به تنهایی برای موفقیت کافی نیست و بدون بکارگیری مهارت های نرم دستیابی به موفقیت غیرممکن یا بسیار دشوار خواهد بود.

درسال 1928 ویلیام مارستون در کتاب "هیجانات انسان های معمولی" عنوان کرد که رفتار انسان ها به 4 رنگ یا تیپ رفتاری تقسیم می شود و این سنگ بنای رفتارشناسی دیسک بود. اولین تست رفتارشناسی دیسک توسط والتر کلارک بر اساس نظریه آقای مارستون در سال 1940 تدوین شد. هدف اولیه آقای کلارک از طراحی این تست بررسی صفات کارمندان برای استخدام بود . در واقع رفتارشناسی یک پیشینه مدیریتی و کسب و کاری دارد. دوعامل وراثت و محیط بر رفتار انسان تاثیرگذارند. به عبارت دیگر بخشی از تیپ رفتاری بصورت ژنتیک و بخشی بخاطر تاثیر محیط شکل می گیرد. تیپ رفتاری پدر و مادر بر شکل گیری تیپ رفتاری فرزند تاثیر زیادی دارد.

در رفتارشناسی دیسک ، تیپ های رفتاری به چهار مدل یا چهار رنگ دسته بندی می شوند. قرمز، زرد، سبز و آبی . در واقع رفتاری شناسی دیسک بیان می کند که شما هر نوع تیپ شخصیتی که داشته باشید ، به 4 شکل رفتار خواهید کرد که قابل مشاهده و اندازه گیری است.

قرمز ها که در این مدل از آنها به عنوان تیپ D یاد می شود معرف ویژگی هایی نظیر قدرت ، نفوذ ، و کنترل کردن می باشند. حرف D مخفف کلمه Dominance  به معنی " تسلط" می باشد. زرد که در مدل دیسک با عنوان I از آنها یاد می شود معرف شور و شوق ، هیجان ، تاثیرگذاری و برون گرایی زیاد است. حرف I مخفف کلمه Influencer به معنی "تاثیر گذار" می باشد. تیپ رفتاری سبز که در مدل دیسک از آن با عنوان S یاد می شود نماینده صفاتی مانند کمک کننده ، وفادار ، صمیمی و با ثبات هستند. حرف S مخفف کلمه Steadiness به معنای "ثبات" است. رنگ آبی که در دیسک با حرف C معرفی می شوند نماینده ویژگی های رفتاری از قبیل دقت ، نظم ، وظیفه شناسی و جمع آوری اطلاعات هستند. حرف C مخفف کلمه Conscientious  به معنی "با وجدان" می باشد. این حروف در کنار هم عبارت “DISC” را تشکیل می دهند.

کتاب های سه گانه رفتارشناسی دیسک

۰۶
آذر

تفکر سیستمی بخشی از حوزه پویایی شناسی سیستم است که در سال 1956 توسط جی فاستر استاد دانشگاه ام.آی.تی بنیان نهاده شد. فاستر پی برد که برای آزمودن ایده های جدید سیستم های اجتماعی ، به روشی بهتر و مشابه با روش آزمودن ایده های مهندسی نیاز است.تفکر سیستمی این امکان را فراهم می کند تا شناخت دقیقی از سیستم های اجتماعی و بهبود آنها بدست اوریم.تفکر سیستمی چهارچوبی مفهومی برای حل مسائل به صورت سیستمی و نگاه جزئی و کلی به مسائل است.حل مسئله در این راستا شامل یافتن الگو و طرحی به منظور ارتقای فهم و پاسخگویی نسبت به مسائل است.نتایج و خروجی های تفکر سیستمی بطور شدیدی وابسته به این است که سیستم چگونه تعریف شده است. چراکه تفکر سیستمی ، رابطه میان قسمت های متنوع سیستم را مورد آزمایش قرار می دهد.مرزهای سیستم ، مشخص می کند که چه قسمت هایی درون سیستم و چه قسمت هایی محیط سیستم را تشکیل داده و متمایز می کند.محیط سیستم ، حل مسائل را به دلیل تاثیر بر سیستم مورد بررسی قرار میدهد،اما باید در نظر داشت که محیط جزئی از سیستم نیست. سیستم کلیتی است که حداقل دو ویژگی داشته باشد.به صورتی که اولا هز یک از اجزا بتواند بر ری عملکرد یا خصوصیات کل سیستم اثربگذارد و ثانیا هیچ کدام از آنها نتواند اثر مستقلی بر روی سیستم داشته باشد. در تفکر استراتژیک ، تفکر سیستمی تغییر در نگاه به سازمان است.

تفکر سیستمی راه و روشی برای کل نگری است. جوهره اصلی تفکر سیستمی،تغییر در نگرش است.به بیان دیگر تفکر سیستمی ، چهارچوب مفهومی برای ایجاد الگوهای روشن تر ارائه نموده و تعیین می کند که چگونه آنها به گونه ای اثربخش تغییر می کنند. تفکر استراتژیک بر مبنای نگرش سیستمی شکل می گیرد.یک متفکر استراتژیک همیشه باید مدل کاملی از عوامل ایجاد ارزش را در ذهن خود داشته باشد و تعامل این زنجیره از عوامل را به درستی درک کند.

جوهره اصلی تفکر سیستمی،تغییر در نگرش است.

تفکر سیستمی یعنی دیدن موضوعات در قالب یک سیستم.به طور خلاصه سیستم به مجموعه ای از جزء هایی گفته می شود که با تعامل یکدیگر،یک کل را به وجود می آورند و کل بدون هر جزء ناقص است.هر سیستم شامل ورودی ،خروجی،پردازش و بازخورد می باشد.

تفکر سیستمی ، یک رویکرد منحصر به فرد برای حل مسئله است که در آن به مسائل مشخص به عنوان بخشی از سیستم های کلی نگریسته می شود.به عبارت دیگر، تفکر سیستمی چهارچوب مفهومی برای حل مسائل می باشد که از طریق تمرکز بر مشکلات در حین اجرا اتفاق خواهد افتاد.

تفکر سیستمی برآیندی از تفکر تحلیلی و تفکر ترکیبی است.شایان ذکر است که در تفکر سیستمی توصیه می شود که ترکیب قبل از تحلیل انجام گیرد.

تفکر تحلیلی چیست؟

همه ما رویکرد تجزیه یا آنالیز را می شناسیم و معمولا به عنوان نخستین گزینه به سراغ آن می رویم.تجزیه به معنای خرد کردن یک سیستم به اجزای آن است.در واقع تفکر تحلیلی جنبه های تجزیه ای و تحلیلی (آنالیز) مسئله است و بر اجزاء مسئله تاکید دارد.

در تفکر تحلیلی ، چیزی که می خواهیم بررسی کنیم به عنوان یک کل تجزیه می شود.تحلیل روی ساختار موضوع متمرکز می شود و تعیین می کند سیستم ها چگونه کار می کنند. تحلیل دانش ایجاد می کند و به درون پدیده ها توجه می کند.

تفکر ترکیبی چیست؟

طبق تفکر سیستمی ، ویژگی های مهم یک سیستم از تعامل بین اجزاء آن به وجود می آید نه از فعالیت جداگانه آنها،بنابراین وقتی سیستم را تجزیه می کنیم،ویژگی های مهم خود را از دست می هد.بنابراین سیستم، یک کل است که با تحلیل قابل درک نیست.درواقع تفکر ترکیبی ، برجنبه های ترکیبی (سنتز) مسئله و کلیت مسئله تاکید دارد.

در تفکر ترکیبی چیزی که می خواهیم بررسی کنیم به عنوان یک جزء از کلی که آن را در بر گرفته بررسی می گردد . ترکیب بر کارکرد متمرکز می شود.ترکیب،فهم و درک را افزایش می دهد و از بیرون به پدیده ها نگاه می کند.

داستان فیل و کوران

فیل و کوذان

داستان فیل و کوران که مولوی آن را به نظم آورده،اشاره ای عمیق به فلسفه اصلی سیستم ها دارد که حتی در ادبیات سیستمی غرب نیز به آن اشاره می شود.

روزی چند نفر کور در اتاقی با یک فیل مواجه شدند.از آنجایی که نمی توانستند آن را ببینند تلاش کردند با لمس حیوان پی ببرند که چیست.یکی خرطوم او را لمس کرد و گفت ناودان است.دیگری به پایش دست زد و گفت ستون است و سومی که دستش به گوش فیل می رسید گفت بادبزن است.

منبع: "تفکر استراتژیک" نوشته دکتر جواد فقیهی پور، دکتر میثم کشاورز، دکتر حامد جنتی ،انتشارات دارالفنون چاپ اول. 

 

۰۳
تیر

هندسه صدا